قرآن کریم قیامت را به هفتاد اسم می خواند که هر یک از این اسامی به یک جنبه و خصوصیت آن اشاره دارند؛ مثلاً از آن جهت که همه انسان ها و موجودات در آن محشور می شوند، روز حشر نام دارد و از آن جهت که همیشگی است و مرگ در آن راه ندارد، یوم الخلود نام دارد.
معروف ترین نام قیامت یوم القیامة است که 70 بار در قرآن مجید ذکر شده و حکایت از قیام عمومی بندگان و رستاخیز عظیم انسانها میکند و توجه به آن انسان را به قیام در این دنیا برای انجام وظیفه دعوت مینماید.
در قرآن کریم به فراوانی از قیامت یاد شدهاست، این یادآوری گاه با برهان و گاه با آوردن مثالها بوده و سعی برآن بوده تا فهم آن را به ذهنها نزدیک سازد.
اِنّ الذین آمنوا والذینَ هادوا والنّصاری والصائبین مَنْ آمَنَ باللهِ والیومِ الآخِرِ و عَمِلَ صالِحاً فلهم اجرُهم عند رَبِّهم و لاخوفٌ علیهم و لا هم یحزنون (بقره/۶۲)
«کسانی که ایمان داشتند و یهودیان و مسیحیان و ستاره پرستان و فرشته پرستان، هر که به خدا و روز قیامت ایمان داشته و کردار نیک انجام داده باشد، چنین افرادی پاداششان در پیشگاه خدا محفوظ بوده و ترسی بر آنان نیست و غم و اندوهی بدیشان دست نخواهد داد….»
در قرآن کریم با اسامی مختلفی از قیامت یاد شدهاست که در ادامه برخی از آنها را نام میبریم.
قیامت
«یوم القیامه» در آیات ۱۲ انعام، ۱۴ و۳۶ مائده، ۱۳ اسرا، ۹ و۱۷حج، ۳۲ اعراف، ۱۶ مومنون، ۲۵ نحل و برخی آیات دیگر آمدهاست. به معنای برانگیخته شدن پس از مرگ. قائم شدن و روز قیامت را بهمین جهت قیامت گویند که در آن وقت مردگان زنده شوند و قیام کنند و روز قیامت؛ روزی است که خلایق همه برای محاسبه محشور شوند.
آخرت
و الدار آلاخره خیر للذین یتقون (اعراف/۶۹)
معاد
به قیامت، «معاد» گفته میشود، از آن جهت که «محل بازگشت» است؛ بازگشتن به جایی که قبلاً آنجا بود. معاد نزد اهل کلام حشر را گویند و آن دو قسم است: جسمانی و روحانی. مراد از معاد در کلمات متکلمان و فلاسفه بازگشت انسان است بعد از مرگ و حیات بعد از مرگ است و تصویر آن چنین است که انسان بعد از مرگ مجدداً زنده شده و در روزی که آن را روز معاد گویند به حساب اعمال وی رسیدگی و نیکوکاران پاداش نیکوکاری خود را گرفته و منعم شوند به نعم جاودانی و بدکاران به کیفر اعمال زشت خود برسند و مهذب شوند به عذاب جاودانی. یکی از مسائل مهم که از دیر زمان مورد توجه ادیان و متکلمان و فلاسفه قرار گرفتهاست همان مسئله زندگی بعد از مرگ و معاد است.
دیگر اسامی قیامت در قرآن که با کلمه یوم آغاز میشود
یَوم الدین؛ روز جزا (۲ حمد، ۳۵ حجر، ۲۰ صافات، ۱۲ ذاریات، ۱۵ و ۱۷ و۱۸ انفطار، ۸۲ شعرا، ۵۶ واقعه، ۷۸ ص و…)
یَوم یَنظر المَراء ماقَدَّمَتْ یَداه؛ روزی که انسان به کارهای از پیش فرستادهاش مینگرد (نباء آیه ۴۰)
یَوم تُبْلی السرائِر؛ روزی که پردهها کنار میرود و اسرار فاش میشود (۹ طارق)
یَوم یکون الناسُ کالفَراش المَبْثوث؛ روزی که مردم همانند پروانههای پراکنده مبهوتند (۴ قارعه)
یَوم المَوعُود؛ روز موعد (۲ بروج)
یَوم یَفِرُّ المرء مِن اَخیه و اُمّهِ وَاَبیه؛ روزی که انسان از برادر و مادر و پدرش میگریزد (۳۴ عبس)
یَوم الفَصْل؛ روز جدایی. فصل ، جدا كردن دو چيز از يك ديگر است ، قيامت روزي است كه حق و باطل آشكار شده از هم جدا مي شوند ، زيرا در دنيا ، باطل گاهي صورت حقّ به خود مي گيرد و يا ميان پرهيزگاران و مجرمان فاصله مي افتد (۲۱ صافات، ۴۰ دخان، ۱۷ نبا، ۳۸ مرسلات يس آيه 59 و…)
یَوم لایَنْطِقون؛ روزی که کس سخن نمیگوید (۳۵ مرسلات)
یَوم عَسیر علی الکافرین غیر یسیر؛ روز بسیار سخت و دردناک برای کافران نه آسان (۹ مدثر)
یوم عسر؛ روز دشوار (۸ قمر)
یَوم یَخرجُونُ مِن الاَجداث سِراعاً؛ روزی که مردم از گور شتابان بیرون میآیند (۴۳ معارج)
یَومُ التغابُن؛ روزی که مردم در مییابند که در دنیا باختهاند (۹ تغابن)
یَومُ لاتملک نفسٌ لنفْس شَیئاً؛ روزی که هیچ کس مالک چیزی نیست (۱۹ انفطار)
یَومُ لایُخْزی اللَّهُالنَّبی والذین آمنوا معه؛ روزی که خداوند پیامبر و مؤمنان را خوار نمیکند (۸ تحریم)
یَومُ الجَمع؛ روزی که مردمان گرد میآیند (۷ شوری)
یَوم تَری المؤمنین و المؤمنات یَسعی نورهم بین اَیْدیهم؛ روزی که زنان و مردان با ایمان برای اعمال شایستهشان با نور خویش که در پیش آنان است، حرکت میکنند (۱۲ حدید)
یَوم معلوم؛ روزی که قطعی و حتمی است (۳۸ شعرا)
یَوم مشهود؛ روزی که جملگی در آن حاضر شوند (۱۰۳ هود)
یَوم یُدَعّون اِلی نارِجَهنّم دَعّا؛ روزی که تکذیب کنندگان معاد با شدّت و عنف به دوزخ پرتاب میشوند (۱۳ طور)
یَوم الخروج؛ روزی که از گورها بیرون میآیند (۴۲ ق)
یَوم یسمعون الصیحة؛ روزی که فریاد رستاخیز را میشنوند (۴۲ ق)
یَوم الخلود؛ روز جاودانگی (۳۴ ق)
یَوم الخروج؛ روز رستاخیز (۴۲ ق)
یَوم الوعید؛ روز تهدید (۲۰ ق)
یَوم عظیم؛ روز بسیار بزرگ (۱۵ انعام، ۱۵ یونس، ۱۳ زمر، ۳۷ مریم، ۵۹ اعراف، ۲۱ احقاف، ۱۳۵ و ۱۵۶ و ۱۸۹ شعرا)
یَوم عقیم؛ روز بدفرجام (۵۵ حج)
یَوم الیم؛ روز بسیار دردناک (۶۵ زخرف)
یَوم التَنّادِ؛ روزی که مردم یکدیگر را میخوانند (۳۲ غافر)
یَوم الحساب؛ روزی که به حسابها میرسند . انّ الّذين يضلّون عن سبيل الله لهم عذاب شديد بما نسوا يوم الحساب(۱۶ و ۲۶ ص) (در حقيقت كساني كه از راه خدا به در مي روند ، به سزاي آن كه روز حساب را فراموش كرده اند ، عذابي سخت خواهند داشت!
یَوم یقوم الحساب؛ روز محاسبه (۴۱ ابراهیم)
یَوم یقوم الناس؛ روز رستاخیز مردم، يوم يقوم النّاس لربّ العالمين (مطففين آيه 6) روزي که مردم براي پروردگار جهانيان به پا مي خيزند.
یَوم التَّلاق؛ روز ملاقات (۱۵ غافر). يعني روز ملاقات ، قيامت روزي است كه همه ي خلايق ، يا خالق و مخلوق ، يا انسان و عملش ، يا اهل آسمان و زمين يك ديگر را ملاقات مي كنند. وجه دوم را آياتي تأييد مي كند كه لقاي پروردگار را در قيامت مطرح مي كند.
یَوم الازفة؛ روزی که نزدیک است . و انذرهم يوم الازفة ، اذالقلوب لدي الحناجر كاظمين( غافر آيه 18 ) و آن ها را از آن روزِ قريب الوقوع بترسان ، آن گاه كه جان ها به گلوگاه مي رسد در حالي كه اندوه خود را فرو مي خورند.
اقترب للّناس حسابهم و هم في غفلة معرضون (انبياء آيه 1) زمان حسابرسي مردم نزديک شد در حالي که آنها هنوز در بي خبري به سر برده و با هم نزاع مي کنند. (۱۸ غافر)
یَوم الحَسَرة؛ روزی که حسرتها دارد. حسرت به معناي اندوه و غم براي چيز از دست رفته است، شايد قيامت به اين معنا روز حسرت است كه كافران براي از دست دادن سعادت جاودانه و ديگران براي پاره اي قصور و كوتاهي هاي خود و در نتيجه بر از دست دادن درجات والاتر حسرت مي خورند.
و انذرهم يوم الحسرة اذ قضي الامر و هم في غفلة و هم لايؤمنون (۳۹ مریم)
یَوم یَقوم الاشهاد؛ روزی که گواهان برای گواهی بر میخیزند (۵۱ غافر)
یَوم یقوم الروح و الملائکه صفا؛ روزی که روح و ملائکه به صف میایستند (۳۸ نبا)
یَوم لابیع فیه و لاخُلَّه؛ روزی که داد و ستدها و روابط سودی ندارد (۲۴۵ بقره)
یَوْمَ تبیضُّ وجوه و تَسودّ وجوه؛ روزی که چهرههایی سپید و چهرههایی سیاه گردد (۱۰۶ آل عمران)
یَوم تقوم الساعه؛ روزی که رستاخیز برپا شود (۱۲ و ۱۴ و۲۶ و ۵۵ روم، ۲۷ جاثیه)
یَوم البعث؛ روز رستاخیز (۵۶ روم)
یَوم الوقت المعلوم؛ روز و وقت معلوم (۳۸ حجر، ۸۱ ص)
یَوما ثقیلا؛ روز گرانبار (۲۷ انسان)
یَوم تشخص فیه الابصار؛ روز خیره شدن دیدگان (۴۲ ابراهیم)