خداوند متعال در قرآن مجید( سوره بقره آیه 152) خطاب به بندگان خود میفرمایند
پس مرا ياد كنيد تا شما را ياد كنم، و براى من سپاسگزارى كنيد و ناسپاسى ام نكنيد
فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ وَاشْكُرُواْ لِي وَلاَ تَكْفُرُونِ ( سوره بقره آیه 152)
گزیده تفسیر الميزان
[معنى و موارد استعمال” ذكر”] اينك در اين آيه متفرع بر آن دو نعمت، دعوتشان مى كند: به اينكه بياد او باشند و شكرش بگذارند، تا او هم در مقابل ياد بندگان به عبوديت و طاعت، ايشان را به دادن نعمت ياد كند و در پاداش شكرگزارى و كفران نكردن، نعمتشان را بيشتر كند.در جاى ديگر نيز فرموده: (وَ اذْكُرْ رَبَّكَ إِذا نَسِيتَ وَ قُلْ عَسى أَنْ يَهْدِيَنِ رَبِّي لِأَقْرَبَ مِنْ هذا رَشَداً، بياد آر پروردگارت را هر وقت كه فراموش كردى، و بگو اميد است پروردگارم مرا به رشدى نزديكتر از اين هدايت كند)، «سوره كهف آيه 24»
و نيز فرموده: (لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ، اگر شكر بگزاريد زيادترتان مى دهم)، «سوره ابراهيم آيه 7» و اين دو آيه هر دو قبل از آيات قبله در سوره بقره نازل شده است.
اين نكته را بايد در نظر داشت: كه كلمه ذكر بسا مى شود كه در مقابل غفلت قرار مى گيرد، مانند آيه: (وَ لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنا، كسى را كه ما دلش را از ياد خود غافل كردهايم، اطاعت مكن)، «سوره كهف آيه 28» و غفلت عبارتست از نداشتن علم به علم، يعنى اينكه ندانم كه مي دانم، و ذكر در مقابل غفلت، عبارتست از اينكه بدانم كه مي دانم.
بحث روايتى [(در باره، فضيلت ذكر و مراد از آن)]
در فضيلت ذكر از طرق عامه و خاصه، روايات بسيارى وارد شده و بطرقى مختلف نقل شده، كه فرمودند: (ذكر خدا در هر حال خوب است)
و در كتاب عدة الداعى ميگويد: روايت شده كه روزى رسول خدا (ص) بر ياران خود در آمد و فرمود: در باغهاى بهشت بگردش بپردازيد، پرسيدند: يا رسول اللَّه (ص) باغهاى بهشت چيست؟ فرمود: مجالس ذكر، هم صبح و هم شام باين مجالس برويد و بذكر بپردازيد و هر كس دوست داشته باشد بفهمد چه منزلتى نزد خدا دارد، بايد نظر كند ببيند خدا چه منزلتى نزد او دارد، چون خداى تعالى بنده خود را به آن مقدار احترام مى كند كه بنده اش او را احترام كند. «عدة الداعى ص 238 حديث 17»
و بدانيد كه بهترين اعمال شما و پاكيزه ترين آن نزد مالك و صاحبتان و بهترين چيزى كه آفتاب بر آن مى تابد، ذكر خداى تعالى است، چه خود او از خودش خبر داده و فرموده: (من همنشين كسى هستم كه ذكرم كند و بيادم باشد، و نيز فرموده: (فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ)، مرا ياد آوريد تا شما را با نعمتم ياد آورم، مرا بياد آوريد با اطاعت و عبادت تا شما را ياد آورم، با نعمتها و احسان و راحت و رضوان.
و در محاسن و دعوات راوندى، از امام صادق (ع) روايت كرده اند كه فرمود:
خداى تعالى مى فرمايد: كسى كه مشغول بذكر من باشد و ذكرم او را از درخواست حاجتش باز بدارد، من به او بهتر از آنچه بخواهد ميدهم. «محاسن برقى ج 1 ص 39 حديث 43»
و در معانى الاخبار از حسين بزاز روايت كرده : امام صادق (ع) به من فرمود: آيا ميخواهى تو را از مهمترين وظيفه اى كه خدا بر خلق خود واجب كرده خبر دهم؟ عرضه داشتم: بله، فرمود: اول انصاف دادن به مردم، به اينكه با مردم آن طور رفتار كنى كه دوست ميدارى با تو رفتار كنند و دوم مواسات با برادران دينى و ياد خدا در هر موقف، البته منظورم از ذكر خدا، سبحان اللَّه و الحمد للَّه و لا اله الا اللَّه و اللَّه اكبر نيست، هر چند كه اين نيز از مصاديق آنست، ولى منظورم اين است كه در هر جا كه پاى اطاعت خدا به ميان مىآيد، بياد خدا باشى و اطاعتش كنى، و هر جا معصيت خدا پيش آيد، بياد او باشى و آن را ترك كنى. « معانى الاخبار ص 192 حديث 3»
مؤلف: اين معنا به طرق بسيار از رسول خدا (ص) و از ائمه اهل بيتش (ع) روايت شده، و در بعضى از آنها آمده: كه اين دستور همان قول خداست كه مىفرمايد: (إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ تَذَكَّرُوا، فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ كسانى كه وقتى در محاصره وساوس شيطان قرار مى گيرند بياد خدا مى افتند و در نتيجه بينا ميشوند) «سوره اعراف آيه 201»
و در كتاب عدة الداعى از رسول خدا (ص) روايت آورده كه فرمود: خداى سبحان فرموده:
اگر بفهمم كه اشتغال به من بيشتر اوقات بنده ام را گرفته، شهوتش را هم بسوى دعا و مناجاتم بر مى گردانم و چون بنده ام چنين شود، آن گاه كه بخواهد سهو كند خودم ميان او و اينكه سهو كند حائل مى شوم، چنين افرادى اولياء حقيقى من هستند، آنها براستى قهرمانانند، آنها كسانى هستند كه اگر بخواهم اهل زمين را به عقوبتى هلاك كنم، بخاطر همين قهرمانان صرفنظر مى كنم. «عدة الداعى ص 235»
و در محاسن از امام صادق (ع) روايت كرده كه فرمود: خداى تعالى فرمود: اى فرزند آدم! مرا در دلت ياد كن، تا تو را ياد كنم، اى فرزند آدم! مرا در خلوت ياد كن، تا در خلوت يادت كنم، و در ميان جمع يادم كن، تا در ميان جمعيت يادت كنم و نيز فرمود: هيچ بنده اى خدا را در ميانه جمعى از مردم ياد نمى كند، مگر آنكه خدا او را در ميان جمعى از ملائكه ياد مى كند. «محاسن برقى ج 2 ص 39»
و در تفسير الدر المنثور است و بيهقى در شعب الايمان از ابن مسعود روايت كرده اند كه گفت: رسول خدا (ص) فرمود: به كسى كه چهار چيز داده باشند چهار چيز ديگر هم داده اند و تفسير اين در كتاب خداست،
1- كسى كه توفيق ياد خدايش داده اند، خدا هم بياد او خواهد بود چون خداى تعالى مىفرمايد: (فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ، بيادم باشيد تا بيادتان باشم). «سوره بقره آيه 52»
2- و كسى كه توفيق دعايش داده اند، اجابت دعا هم داده اند، چون خداى تعالى مى فرمايد:
(ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ، بخوانيد مرا تا اجابت كنم شما را). «سوره غافر آيه 60»
3- و كسى كه مقام شكرش داده اند، زيادى نعمت هم داده اند چون خداى تعالى مى فرمايد:
(لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ، اگر شكرم بگزاريد، حتما نعمت شما را زياد كنم) «سوره ابراهيم آيه 7».
4- و كسى كه توفيق استغفارش داده اند، آمرزشش هم داده اند، چون خداى سبحان فرموده:
(اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ، إِنَّهُ كانَ غَفَّاراً، از پروردگارتان آمرزش بخواهيد كه او آمرزگار است) «سوره نوح آيه 10».
و نيز در تفسير الدر المنثور است كه سعيد بن منصور و ابن منذر و بيهقى (در شعب الايمان) از خالد بن ابى عمران، روايت كنند كه گفت: رسول خدا (ص) فرمود: كسى كه خدا را اطاعت كند، خدا را ذكر كرده، هر چند كه نماز و روزه و تلاوت قرآنش كم باشد، و كسى كه خدا را عصيان كند، خدا را از ياد برده، هر چند نمازش و روزه و تلاوتش بسيار باشد. « تفسير الدر المنثور ج 1 ص 149»
مؤلف: در اين حديث به اين معنا اشاره شده كه معصيت از هيچ بنده اى سر نمى زند مگر با غفلت و فراموشى، چون انسان اگر بداند حقيقت معصيت چيست؟ و چه آثارى دارد؟ هرگز اقدام بر معصيت نمى كند، حتى كسى كه معصيت مى كند، و چون بياد خدايش مى اندازند، باز هم باك ندارد و اعتنايى بمقام پروردگارش نمى كند، او طاغى و جاهل به مقام پروردگارش و علو كبريائيش است، او نميداند كه خدا چگونه به وى احاطه دارد، و بهمين معنا روايتى ديگر اشاره مى كند، كه تفسير الدر المنثور آن را از ابى هنددارى از رسول خدا (ص) نقل كرده است.
ميگويد: رسول خدا (ص) فرمود: خداى تعالى فرموده: مرا با اطاعتم ياد كنيد تا با مغفرتم يادتان كنم و كسى كه بياد من باشد، در حالى كه مطيع هم باشد بر من واجب ميشود كه با مغفرتم يادش كنم و كسى كه مرا ياد كند در حالى كه نافرمان باشد، بر من واجب ميشود يادش كنم، در حالى كه بر او خشمناك باشم، (تا آخر حديث). «در تفسير الدر المنثور ج 1 ص 148»
نكتهاى كه در اين حديث آمده، در باره ياد خدا در حال معصيت، همان نكته ايست كه آيه شريفه و رواياتى ديگر آن را نسيان ناميده اند